Abstract:
قاعده لطف یکی از قواعد کلامی است که مورد توجه متکلمان مسلمان واقع شده است و آنان در حل و فصل برخی از مسائل کلامی از این قاعده سود جسته اند. در حوزه مطالعات کلامی در میان متکلمان شیعی، می توان دو رهیافت از این قاعده را مشاهده کرد. برخی از متکلمان قلمرو آن را در امر تکوین و تشریع دانسته و از آن در تثبیت و تبیین مسائل مهم کلامی مانند؛ ضرورت بعثت، وجوب تکلیف ابتدائی، ضرورت عصمت در نبی و امام (ع)، ضرورت امامت، توجیه آلام ... استفاده نمودند. بعضی دیگر، این قاعده را از منظر خاص مورد توجه قرار داده و آن را از متعلقات تکلیف دانسته اند. این پژوهش ابتداء به رویکردهای متکلمان شیعی درباره قاعده می پردازد و به دنبال آن، این مسئله در اندیشه های کلامی سیدمرتضی از متکلمین سده چهارم و پنجم هجری قمری مورد بحث و بررسی قرار می-گیرد. در این پژوهش معلوم شده است، لطف در منظر سید مرتضی، یک نوع امداد و مداخله الهی در حوزه تکلیف است که به قصد تشویق به اطاعت و دوری از معصیت صورت می گیرد که این عنایت الهی از یک سو با اصل آزادی انسان منافات نداشته و از سوی دیگر از جنس افعال تکوینی است که بعد از ثبوت تکلیف در حق بنده ارزانی می شود. این مهم ترین یافته پژوهش است.
Machine summary:
مداخلۀ خداوند در امر تکوین و تشریع برخی از متکلمان از منظر عام، مسئله لطف خداوند را مطرح ساختهاند و آنرا یک نوع مداخله الهی به قصد تشویق آدمی به فعل خیر و دور نمودن او از معصیت در امر تکوین و تشریع دانستهاند و از این قاعده در تثبیت و توجیه مسائل کلامی چندی از جمله؛ وجوب تکلیف ابتدائی، وجوب بعثت، ضرورت عصمت نبی و امام (ع)، وجوب نصب امام، ضرورت ثواب و عقاب، توجیه اموری مانند رنج و آلام بشری ...
مداخله خداوند در امر تکوین پارهای از متکلمان شیعی قاعده لطف را از منظر خاص مورد توجه قرار داده و قلمرو آنرا منحصر به عالم تکوین دانستهاند در این منظر قاعده لطف عبارت است از یک نوع مداخله و عنایت الهی به قصد تشویق آدمی به خیر و دور نمودن او از گناه به طوری که این مداخله از یک سو با رعایت اصل آزادی انسان صورت میگیرد و از سوی دیگر این لطف و عنایت الهی از جنس افعال تکوینی است و ربطی به مقام تشریع ندارد.
«ما یعلم الله تعالی ان الملکف یختار عنده الطاعه او یکون الی اختیارها اقرب و لو لاه لم یکن ذلک یجب ان یفعل لان التکلیف یوجب ذلک» ( جعفری مراغی، 1412، 107) سید مرتضی در تعریف لطف از دو واژۀ دیگر نیز سود میجوید و معتقد است که اگر فعل طاعت مستند به عنایت الهی باشد بدان «توفیق» گویند و اگر دوری از معصیت بواسطه فعل لطف باشد، بدان «عصمت» اطلاق میکنند (سیدمرتضی،1411، 187) بدین ترتیب روشن میشودکهلطفدرنظر وی یک نوع مداخلۀ الهی در حوزۀ تکلیف است که به قصد تشویق آدمی به طاعت و دور ساختن از معصیت به او ارزانی میشود.