Abstract:
بداء در اصطلاح به معنای اراده جدید الهی است و از مراتب علم خداوند می باشد. لیکن تفسیر نادرست بداء و ارتباط آن با خداوند، منجر به نسبت دادن جهل به ذات الهی می شود. این مقاله با بررسی دیدگاه دو حکیم ملاصدرا و امام خمینی نشان میدهد ارتباط بداء با علم الهی چنین است که خداوند بر همه رویدادهای گذشته و حال و آینده آگاه است و جهل به علم الهی راه ندارد. و علم خداوند بر اشیاء پیش از آفرینش و پس از آفرینش تغییری نمی کند. در واقع آنچه تغییر می کند تقدیر است نه قضا و قدر حتمی. از نظر ملاصدرا، در مرتبه ذات و مرتبه قضای الهی، تغییر راه ندارد. ولی مراتب پایین تر که در دسترس انبیا و اولیای الهی است و از آن به عنوان «لوح محو و اثبات» یاد می کند، دستخوش تغییر می شود. امام خمینی نیز بداء را در علم منتخبی که حصول آن در عالم شهادت و خارج می باشد، جاری می داند. و آن را از عوالم غیبی و حقایق کلیه و اصول خارج می داند. از نظر ایشان، بداء از متعلقات اراده و مشیت است و به معنای تغییر اراده و پشیمانی نیست، بلکه به معنای ایجاد و دگرگونی است.
Badaa idiomatically means “change in an earlier divine ruling” which is a degree of Divine Knowledge. However، misunderstanding and misinterpretation of badaa and its relationship with God will lead to attributing ignorance to the Almighty God. Reviewing Mulla Sadra and Imam Khomeini’s viewpoints on badaa، this paper is an attempt to prove that the relationship between badaa and Divine Knowledge is such that the Almighty God had innermost knowledge which nobody but He knew and He is aware of the past، present and future. And that Knowledge of God of objects never changes from the pre-creation to post-creation stages. What changes is the Taqdir or doctrine of fate indeed، otherwise Qada and Qadar or predestination remains unchanged. According to Mulla Sadra Divine Nature and predestination shall be subject to no change. He says lower ranks of authority available for the prophets and the Imams، known as “Tablet of Effacement and Affirmation”، shall be subject to change. Imam Khomeini، too، says that in a selected science، acquisition of which takes places in the world of sensual perception، badaa shall be attributable. He attributes badaa to the world of the unseen، universal reality، and to principles of jurisprudence. Imam Khomeini believes that badaa is a component of Will and ordinance and it does not mean a change in Divine Will and repentance، rather، it means creation and transformation.
Machine summary:
همچنین از نظر وی خداوند جامع همۀ صفات و کمالات و وجوب صـرف و فعلیت محض است و حالت قوه و انتظار به مانند سایر موجودات در او راه ندارد و علم هم ماننـد سایر کمالات در صورتی که موجب جسم گردیدن یا کثرت و دو تا شـدن واجـب تعـالی نگـردد ثبوت آن برای ذاتش ضرورت دارد؛ زیرا که اعطا کننده همۀ صفات و کمالات ذات خدای تعالی است و موجودات دیگر و مثل عقلیه شان یعنی مفاهیم ذهن و کلیاتشان مستند به ذات وی اسـت در نتیجه باید اعطا کنندة کمالات از گیرندة کمالات اشرف باشد تـا اعطاکننـدة کمـال در آن کمـال اعطا شده کم بهره تر از گیرنده نباشد از این رو واجب تعـالی بـه ذات خـود عـالم اسـت و علمـش ذاتی اش میباشد.
دوم : ارادة ذاتی یعنی ارادة حضرت حق عین ذات اوست و اگـر بخـواهیم صـفت ذاتـی بـودن اراده را از خداوند نفی کنیم باید اراده در خداوند مانند فاعل هـای طبیعـی باشـد و مجبـور باشـد و یکی از صفات کمال وجود را فاقد باشد در صورتی که خداوند متعال منزه است از اینکـه یکـی از صفات کمال را فاقد باشد (امام خمینی ١٣٦٢: ٢٨) و همچنین ایشان معتقد اسـت کـه علـم و اراده حـق تعالی بر نظام علی و معلولی تعلق گرفته است که معلول از خود استقلالی ندارد و نیازمند بـه علـت است پس اینگونه نیست که گفته شود فاعل در فعلش مضطر است .