Abstract:
یکی از پدیده های مهم اقتصادی که اکثر کشورهای جهان با آن دست به گریبان هستند، موضوع اقتصاد پنهان یا غیررسمی است. بنا به تحقیقاتی که تاکنون در اقصی نقاط دنیا صورت گرفته، اقتصاد غیررسمی به دلایل مختلفی ظهور و نمو می یابد که یکی از این دلایل، ضعف بخش رسمی اقتصاد در زمینه هایی همچون تامین شغل و درآمد مناسب برای جمعیت متقاضی است. اقتصاد غیررسمی دارای انواع گوناگونی است که در این مقاله سعی شده تا به معرفی مدل تازهای از این نوع اقتصاد تحت عنوان "اقتصاد زباله ای" که در حال گسترش است، پرداخته شود. همچنین با رویکردی تبیینی تلاش گردیده تا شناختی از علل و پیامدهای فضایی اقتصاد زباله ای ارائه شود. اطلاعات مورد نیاز با دو روش اسنادی و میدانی گردآوری شده است. تحلیل داده ها به کمک روش کیفی و در چارچوب تحلیل موضوعی "دپوی و گیلتین" انجام گرفته است. بر اساس یافته ها، وجود سرمایه در گردش عظیمی با حجم یک میلیارد و 80 میلیون تومان در روز که مدیران شهر تهران آن را طلای کثیف می دانند، در کنار رکود بخش رسمی اقتصاد کشور، تقاضای بازار کار، فقر چندبعدی، مرکزیت تهران و مدل حکمروایی سبب شده تا نوعی اقتصاد غیررسمی در قالب اقتصاد زباله ای، ساخت یابد. همچنین این اقتصادغیررسمی علاوه بر اثرات نامطلوب فضایی و عرصه ای که عمدتا متوجه سکونتگاههای روستایی پیرامون شهر تهران بوده، منجر به ایجاد رانت بازیها و فسادهایی در بدنه دستگاهها و نهادهای بخش عمومی و تضعیف بخش اقتصاد رسمی شده است.
Machine summary:
ج ) حضور گسترده اتباع خارجی؛ در کنار مهاجرت های داخلی و درون سرزمینی که عمدتا به مقصد شهر تهران صورت میگیرد، از مبدأ برخی کشورهای همسایه که دارای بنیان ضعیف اقتصادی، بحران و جنگ های داخلی و بین المللی هستند (مانند افغانستان )، جمعیت جویای کار و درآمد اتباع خارجی نیز به مقصد تهران به شدت وجود دارد؛ اتباع جوینده کار، به دو دلیل منجر به رونق فعالیت های اقتصاد غیررسمی نظیر اقتصاد زباله ای میشوند: اول اینکه حضور اتباع مهاجر در کنار مهاجرین سرزمینی به تهران ، هم حجم تقاضا برای کسب وکارهای رسمی دایر در تهران را نسبت به فرصت های کاری قابل عرضه بالا میبرد و هم با ایجاد فضای رقابتی میان جویندگان کار در تهران ، انتفاع فعالیت های رسمی را تنزل میدهد که در این میان ، اتباع به دلیل اینکه بارمسئولیتی کمتری برای کارفرمایان بخش رسمی دارند و از طرفی با مزد کمتر، تن به کار بیشتر میدهند (مانند کارگران باربریهای حمل و نقل ، کارگران ساختمانی و کارگران بنگاه های آهن در تهران ).
این در حالی است که میشود با ظرفیت منابع سرمایه ای اقتصاد زباله ای (ضایعات قابل بازیافت ) و مدیریت عقلایی آن ، دو اقدام مناسب و یاریگر جریان توسعه کشور در پیش گرفت : اول، فرآوری زباله ها به طور کامل در چارچوب بخش رسمی باشد تا با پیادهسازی ضوابط و قوانین ، نیروی کار فعال در این حوزه به حداقل های حقوقی دست یابند و جریان استثماری حاکم ، برچیده شود؛ تولید ثروت ناشی از این بخش ، کمک رسان منابع درآمدی دولت باشد؛ در نهایت نیز بتوان به سوی صنایع سبز و تولیداتی نظیر انرژی سازگار با محیط زیست (مانند برق زباله ای) گام برداشت .