Abstract:
مسئله عادیسازی روابط با صهیونیستها ابعاد سیاسی, اقتصادی و جامعهشناختی در داخل
جوامع عربی دارد. اگرچه این روند با فشارهای منطقهای و بینالمللی افزایش یافته، اما آنچه بیش از
همه پرجسته است، وضعیت جوامع عربی در واکنش به این عادیسازی است. شاید همین
وضعیت جامعهشناختی پیش از مولفههای دیگر، دولتهای عربی را مستعد توسعه روابط خود با
صهیونیستها کرده است. البته این وضعیت مناّثر از وضعیت ساختار جامعه مدنی، ارتباط دولت با
جامعه مدنی و توده مردم، فرهنگ سیاسی انفعالی- تبعی نسبت به حاکمان را در این جوامع برجسته
کرده است.
این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و بهرهگیری از منابع کتابخانهای و خارجی بهدنبال پاسخ به
این سوّال است که دلایل عدم واکنش مناسب افکار عمومی جوامع عربی به عادیسازی روابط
برخی دولتهای عربی با رژیم صهیونیستی چیست؟
The issue of normalization of relations with the Zionists has political,
economic and sociological dimensions within the Arab communities.
Although this trend has increased with regional and international pressures,
what stands out most is the situation of Arab communities in response to this
normalization. Perhaps this sociological situation, more than any other
component, has predisposed the Arab states to develop their relations with
the Zionists. Of course, this situation, influenced by the structure of civil
society, the government's relationship with civil society and the masses, has
highlighted the passive-subordinate political culture towards the rulers in
these societies.
This article seeks to answer the question: what are the reasons for the lack
of proper reaction of public opinion in Arab societies to the normalization of
relations between some Arab states and the Zionist regime, using a
descriptive-analytical method and using library and foreign sources?
Machine summary:
سال 1978 برای این رژیم و کشورهای عربی یک نقطه عطف بوده است؛ زیرا در این سال رژیم صهیونیستی گام اول بهبود روابط با اعراب را آغاز کرد، اما وقوع انقلاب اسلامی در ایران سبب شد که حامی اصلی منطقهای خود را از دست بدهد.
بنابراین چشمانداز ژئوپلیتیک منطقه در داخل جوامع در حال بازتعریف است و جای دوست و دشمن هم برای اعراب سازشکار و هم رژیم صهیونیستی تغییر کرده است.
از چشمانداز ساختار سیاسی و حکام این جوامع، عادیسازی کامل، شرط ضروری برای صلح به منظور حل مسئله فلسطین و حل مسائل داخلی خودِ جوامع عربی است.
مؤلفه اقتصادی در عادیسازی روابط اعراب با رژیم صهیونیستی ابعاد امنیتی دارد: نخست اینکه اغلب کشورهای عربی احیای اقتصادی خود را مدیون حمایتهای ایالات متحده در منطقه و سرمایهگذاریهای متقابل در این کشور هستند.
org,2020) ریاض از اهرم اقتصادی برای همسو کردن اعراب در برابر عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی بیشترین بهره را برده است.
اگرچه فضای شکننده سیاسی بهطور بالقوه مانع پیشرفت چنین برنامههایی خواهد شد، اما عادیسازی این فرصت را به شرکتهای عرب خلیج فارس و همچنین صندوقهای سرمایهگذاری دولتی میدهد تا فرصتهایی را در فلسطین اشغالی و بازارهایی که رژیم صهیونیستی به آنها نزدیک است جستوجو کنند؛ بهویژه اینکه وابستگی اقتصادی بیش از حد به آمریکا و اروپا، آسیبپذیری اعراب را زیاد میکند.
ازاینرو اکنون یک رقابت سخت بین حاکمان عرب برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی شکل گرفته است.
پس از بهار عربی 2011، رژیم صهیونیستی سعی کرد با ایجاد اتحاد راهبردی با اعراب در قالب برجستهسازی تهدید ایران و تروریسم، عادیسازی روابط خود با اعراب را با حمایت عربستان به اوج برساند.