Abstract:
هدف: این مقاله در نظر دارد تا نظریه «نظام انقلابی» که با پدیده « انقلاب اسلامی ایران » عجین شده بود و در سیر تکاملی اش از سوی مقام معظم رهبری مطرح گردید را مورد بررسی قرار دهد. پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخ این سوال است که آیا نظریه نظام انقلابی بر اساس اندیشه امام خمینی(ره) که بنیانگذار این پدیده است، مبتنی بر یک امر برساخته بشری بوده یا منبعث از فطرت است؟ در صورت درستی هر یک، نظام انقلابی از چه آموزههایی برخوردار است؟ روش شناسی پژوهش: نگارنده در آثار امام خمینی (ره) با بهرهگیری از روش تحلیل مضمون پیش رفته و معنای «نظام انقلابی» در زمینه معنایی اندیشه ایشان را یافته و در سه قالب هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی به نظم درآورده است.یافته ها و نتایج: نظریه «نظام انقلابی» از آموزههای اصیل وحیانی و فطری بشر برای سعادت تمامی انسان ها برگرفته شده و در مکتب اسلام تبلور یافته و رابطه انسان، جهان و خدا را به طور وثیقی به هم پیوند زده و نظریهای بی بدیل و منسجم در مقابل دیگر نظریه نظامهای برساخته است. نظریه « نظام انقلابی » منبعث از «فطرت اجتماعی الهی» و بر «جهان بینی الهی» استوار یافته ونظر یه ای پیشینی، هنجاری و تجویزی است و آموزههای بنیادینش مانند عدل توحیدی، حفظ وحدت کلمه و استکبار ستیزی و استسلام برای جوامع و انسان ها ضرورت بخش هستند.
Purpose: The present research is an attempt to investigate the theory of “revolutionary system” which co-occurred in “Iranian Islamic revolution” and its evolved form was put forward by the supreme leader. The study is intended to answer whether the theory of revolutionary system which was built on the basis of the thoughts of Imam Khomeini, the great founder of the revolution, is a man-made phenomenon or is resulted from human nature and, in either case, what are the doctrines of the revolutionary system. Methodology: The researcher has employed theme-analysis to probe the writings of Imam Khomeini aimed at uncovering the meanings associated with “ revolutionary system” in the semantic system of human thought and then organize the findings in three different dimensions of ontology, epistemology and methodology. Findings and Results: The theory of "revolutionary system" is amongst the original divine and natural principals of the Man which are put forward for his prosperity which has become manifest in Islam’s school of thought and binds the relationship between Man, God and the universe in an established manner. It is also a unique and coherent theory which resists other established theories. The theory is originated from “divine social nature” and is erected upon “divine world view” and is therefore a priori and prescribed. Also, Is fundamental doctrines such as monotheistic justice, preserving solidarity, arrogance antagonism and “Istislam” are necessary for societies and human communities.
Machine summary:
در جهان اسلام و در عصر کنوني؛ امام خميني(ره ) ظرفيت دين اسلام را بسيار غني و داراي قوانين الهي دانسته که ميتواند براي روابط فرد با فرد، هر فرد با خدا، هر فرد با پيامبر اسلام (ص )، هر فرد با حکومت ، هر فرد با افراد ديگر و هر فرد با افراد غير ملت خود يا جوامع بشري مطرح و حکم داشته باشد (همان ، ج ٤: ٤١٨-٤١٩) و در اين جامعه «قانون گذاري براي بشر تنها در اختيار خداي تعالي است »(همان ، ج ٥: ٣٨٧).
اما در جهان بيني اخير؛ «نظام » ريشه فطري، الهي و ديني داشته و ماهيتي عام ، کلي، ثابت و مطلق دارد و انسان همواره نيازمند هدايت الهي است بدين سبب بحث انسان شناسي و فطرت انسان از اهميت ويژه اي برخوردار است و امام خميني(ره ) در بستر دين و با اصول دين و پايه هاي ديني به «نظام » و «انقلاب » مينگرد؛ چرا که احکام اسلام تمام جهات نياز انسان چه فردي و چه سياسي، اجتماعي و فرهنگي را دربرميگيرد (امام خميني، ٢٠١٣، ج ٤: ١٧٦-١٧٧)، و در چهل حديثش ، اصول دين را با مسئله فطرت تبيين مينمايد.
در مقايسه با نظريه پردازان غربي که انقلاب ، جزو اعتباريات زمينه گرا محسوب ميشد، در نگاه امام خميني(ره )؛ «انقلاب » با هدايت الهي همراه و از فطرت توحيدي انسان هاي جامعه براي احياگري انسان ها ميجوشد (همان ، ج ٥: ٨١)، و اين ديدگاه در مقابل اعتباريات زمينه گرا، يک امر حقيقي خواهد بود که از مقايسه نظام الهي با نظام غير الهي به دست ميآيد.