Abstract:
ازآنجاکه جهان اسلام عمق راهبردی انقلاب اسلامی است، حمایت و توجه عمیق و جدی به توسعه نهضتهای اسلامی و کاربست «دیپلماسی وحدت» در مواجهه با طرحهای سلطهطلبانه نظام سلطه، ضرورتی راهبردی بهنظر میرسد. در این راستا هدف پژوهش حاضر، «تحلیل تفکر حمایتگرایانه و الگوی اتحاد و ائتلاف انقلاب اسلامی و محور مقاومت، در قبال حزبالله لبنان» است ازاینرو، مطابق با هدف پژوهش حاضر، پرسش مقاله این است که علت سیاستهای حمایتگرایانه انقلاب اسلامی از حزبالله لبنان چیست و دلایل شکلگیری اتحاد و ائتلاف و الگوی مقاومتی شکلگرفته، چگونه قابل سنجش و ارزیابی است؟ براساس فرضیه، مقاله، دلیل اصلی سیاست حمایتگرایانه را نفی سلطه و درکِ تهدیدات از جانب رژیم صهیونیستی و غرب/استکبار میداند. به تعبیردقیقتر، مسأله حمایت انقلاب اسلامی از نهضتها و حرکتهای آزادیبخش، ریشه در مسائل ژئوپولیتیکی و منشأ ایدئولوژیکی، ارزشی و هویتی دارد. یافتههای پژوهش حاکی از همکاری متقابل ایران و حزبالله لبنان و نتایج مثبت حاصل از این همکاری است؛ زیرا از یک سو بر اهمیت نقش جمهوری اسلامی ایران در حفظ موجودیت و قدرتیابی حزبالله تأکید میکند و از سوی دیگر، استدلال میشود که اگر بازیگر فروملی (نهضتی) همچون حزبالله در کنار ایران در محور مقاومت وجود نداشت، اکنون جمهوری اسلامی در شرایط بسیار دشوارتری برای مقابله با تهدیدات رژیم صهیونیستی، آمریکا، متحدان غربی آنها و کشورهای محافظهکار منطقه مواجه بوده و مخاطرات امنیتی را بهدنبال داشته که محور مقاومت موجب دفع آن و افزایش امنیت ملی ایران انجامیده است. از این جهت، الگوی برخورد با نظام سلطه، الگوی تعاملگرایی ضدنظام سلطه ازطریق همکاری واحدهای دولتی و غیردولتی با تکیه بر اشتراکات ارزشی ـ هویتی، جهت مقابله و مهار سلطهگران و اشغالگران میباشد.
Since the Islamic world is the strategic depth of the Islamic Revolution, deep and serious attention to the development of Islamic movements and the application of 'unity diplomacy' in the face of domination plans of the system of domination seems to be a strategic necessity. In this regard, the purpose of the present study is to 'analyze the supportive thinking and the model of unity and coalition of the Islamic Revolution and the focus of resistance to Hezbollah in Lebanon'. What is Islam of Hezbollah in Lebanon, and how can the reasons for the formation of unity and coalition and a resilient pattern? According to the hypothesis, the article considers the main reason for the protectionist policy to be denial of domination and understand threats from the Zionist and Western regime/arrogance. In a more sense, the issue of supporting the Islamic Revolution for freedom movements and movements is rooted in geopolitical and ideological, valuable and identity. The findings of the study indicate the mutual cooperation of Iran -Hezbollah and the positive results of this cooperation; Because, on the one hand, emphasizes the importance of the Islamic Republic of Iran in preserving Hezbollah's existence and power. And on the other hand, it is argued that if the actor (Movement), like Hezbollah, had no resistance to Iran, now the Islamic Republic is now in a much more difficult conditions to confront the threats of the Zionist regime, the United States, their Western allies and countries. Conservatives are facing the region and have led to security risks that have led to the increase in the resistance and increased Iran's national security. Therefore, the pattern of dealing with the system of domination is the pattern of anti -system interactionism through the cooperation of government and non -governmental units, relying on value -identity sharing, to confront and contain domineers and occupiers.
Machine summary:
در اين راستا هدف پژوهش حاضر، «تحليـل تفکـر حمايـت گرايانـه و الگوي اتحاد و ائتلاف انقلاب اسلامي و محور مقاومت ، در قبال حزب الله لبنان » است ازاين رو، مطابق بـا هدف پژوهش حاضر، پرسش مقاله اين است که علت سياست هاي حمايـت گرايانـه انقـلاب اسـلامي از ١٤٠٠/٠٦/٣١ حزب الله لبنان چيست و دلايل شکل گيري اتحاد و ائتلاف و الگوي مقاومتي شـکل گرفتـه ، چگونـه قابـل سنجش و ارزيابي است ؟ براساس فرضيه ، مقاله ، دليل اصلي سياست حمايت گرايانه را نفي سلطه و درکِ صص : ٦٧-٤٣ تهديدات از جانب رژيم صهيونيستي و غرب /استکبار ميداند.
يافته هاي پژوهش حاکي از همکاري متقابل ايران و حزب الله لبنان و نتـايج مثبـت حاصل از اين همکاري است ؛ زيـرا از يـک سـو بـر اهميـت نقـش جمهـوري اسـلامي ايـران در حفـظ موجوديت و قدرت يابي حزب الله تأکيد ميکند و از سوي ديگر، استدلال ميشود که اگر بازيگر فروملـي (نهضتي) هم چون حزب الله در کنار ايران در محور مقاومت وجود نداشت ، اکنون جمهـوري اسـلامي در شرايط بسيار دشوارتري براي مقابله بـا تهديـدات رژيـم صهيونيسـتي، آمريکـا، متحـدان غربـي آن هـا و کشورهاي محافظه کار منطقه مواجه بوده و مخاطرات امنيتي را به دنبال داشته که محور مقاومـت موجـب دفع آن و افزايش امنيت ملي ايران انجاميده است .
ا. ايران بـا تأسـي از دکتـرين «موازنـه قوا» ميخواهد از تسلط هژمونيک ايالات متحده و قدرت نمايي رژيم صهيونيستي بـر جهـان اسـلام ممانعت به عمل آورد ازاين رو، در اين مقالـه موضـوع پـژوهش بـا تکيـه بـر راهبـرد کـلان انقـلاب اسلامي، در چـارچوب مفهـومي مقاومـت اسـلامي و بـا بهـره گيـري از نظريـه «موازنـه قـدرت » در کنکاش اقتضائات و واکاوي مناسبات حاکم ميان واحدهاي سياسي منطقه غرب آسيا ذيل گفتمـان انقلاب اسلامي (مقاومت )، کاربست کاربردي ـ عملياتي دارد.