Abstract:
گناه حضرت آدم علیه السلام و به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح علیه السلام، دو رکن اساسی دین مسیحیت را تشکیل میدهند؛ بنابراین اگر حضرت آدم در بدو خلقت مرتکب گناه نشده بود، قرنها پس از آن نیازی به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح نبود. با توجه به اینکه فعالیت مسیحیان برای جذب مسلمانان در سالهای اخیر بهصورت چشمگیر گسترش پیدا کرده است، ضرورت دارد که مبانی مسیحیت در معرض ارزیابی قرار بگیرد. هدف این پژوهش تحلیل انتقادی این دو اصل مسیحیت است که با روش کتابخانهای انجام گرفته است. این پژوهش با معیار عقلی این دو رکن مسیحیت را به چالش کشانده که اولا بر طبق آموزه کتاب مقدس، بشر به علت گناه آدم در همین دنیا مجازات گردیده و آثار فراتر از آن ندارد. افزون بر آن سرایت گناه حضرت آدم به ابنای بشر محال عقلی است و بشریت به این گناه آلوده نشده است تا نیازی به فدیه دادن داشته باشد. چه اینکه خداوند با قدرتی که دارد میتوانست بدون فدا شدن حضرت مسیح علیه السلام گناه بشر را ببخشد.
Machine summary:
پس بنابر این اصل، اسلامی حضرت آدم( مرتکب گناهی نشده که مجازاتی را در پی داشته باشد و یا دستکم این خطای او مورد عفو و بخشش خداوند قرار گرفته است و حتی نمیتوان گفت که حضرت آدم و حوا ( بهعلت این کارشان از بهشت رانده شده و به زمین فرود آمدهاند؛ زیرا خداوند اصلاً انسان را برای بهشت که دار عدم تکلیف و عمل است خلق نکرده؛ بلکه او آدم را خلق کرده تا در زمین عبادت او را انجام دهد و مورد آزمایش و امتحان قرار گیرد و سپس در آن بمیرد و در روز رستاخیز با داوری خداوند هر کسی به جزای عمل خود رسیده و متناسب با عمل و کردارشان جایگاهی در بهشت یا دوزخ داشته باشد (الذاريات: 56).
رفع آثار گناه آدم در متون مسیحیت با چشمپوشی از آنچه در قرآن کریم دربارۀ گناه آدم بیان گردیده، آموزههای مسیحیت کافی در نفی گناه آدم( و یا دستکم در برداشته شدن آثار تشریعی آن است؛ زیرا اولاً: شبیه آنچه را که از علامه طباطبایی در نفی گناه حضرت آدم( نقل نمودیم، خود پولس نیز در بیشتر نامههای خود به آن تأکید دارد و آن را مبنای این رکن مسیحیت قرار داده و گفته است: «قبل از شریعت گناه در جهان میبود، لکن گناه محسوب نمیشود، درجایی که شریعت نیست» (رساله پولس به رومیان، 5: 13.