Abstract:
مطالعه تحولات دورهی حکومت ناصرالدینشاه قاجار(1313-1264ق)، حاکی از تضاد و تنش میان نهاد حکومت با علمای مذهبی به عنوان نمایندگان نهاد دین است. این در حالی است که مطالعه و واکاوی ارتباط این دو نهاد در نخستین دهههای حکومت قاجار نشان میدهد که روابط آنها تا حد زیادی مسالمتآمیز و دوستانه بوده است. علت این مسئله را باید در دغدغه مشروعیتخواهی شاهان قاجار، اهمیت وجود نظام سیاسی در راستای تأمین امنیت جامعه و همراهی شاهان قاجار با فرهنگ مذهبی حاکم بر جامعه ایران جستجو کرد. مسئلهای که در اینجا مطرح میگردد نقش روابط قدرت و تحولات آن در ایجاد تضاد میان علمای مذهبی و حکومت در عصر ناصری است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر اسناد آرشیوی و داده های کتابخانه ای در صدد پاسخگویی به این مسئله می باشد. فرضیه ای که در این راستا مطرح میگردد این است که بخشی از تضاد حکومت با علمای مذهبی در دوره حکومت ناصرالدین شاه قاجار(1313-1264ق)، به علت مداخلهگری آنها در کارویژههای حکومت از جمله کارویژهیِ نظم سیاسی و امنیت اجتماعی، حفاظت از حقوق مادی و معنوی افراد جامعه، صیانت از استقلال سیاسی و منافع ملی، بوده است که علمای مذهبی به موازات حکومت در عصر ناصری انجام می-دادند. این رویکرد به علت ایجاد ناسازگی در ساختار قدرت سیاسی منجر به تضاد و تنش میان نهاد حکومت با علمای مذهبی گردید.
The study of the developments during the reign of Nasser al-Din Shah Qajar (1313-1264 AH) indicates the conflict and tension between the institution of government and religious scholars as representatives of the institution of religion. However, the study and analysis of the relationship between these two institutions in the first decades of Qajar rule shows that their relations have been largely peaceful and friendly. The reason for this issue should be sought in the concern of the legitimacy of the Qajar kings, the importance of the existence of a political system in order to ensure the security of society and the association of the Qajar kings with the religious culture of Iranian society. The issue raised here is the role of power relations and their developments in creating a conflict between religious scholars and the government in the Nasserite era. This research seeks to answer this question by descriptive and analytical methods and relying on archival documents and library data. The hypothesis that is put forward in this regard is that part of the conflict between the government and religious scholars during the reign of Nasser al-Din Shah Qajar (1313-1264 AH), due to their interference in the functions of government, including the function of Political order and social security, protection of the material and spiritual rights of individuals in society, protection of political independence and national interests, have been practiced by religious scholars in parallel with the rule in the Nasserite era.
Machine summary:
به طور کلي ميتوان گفت ، عواملي چون برخورداري از استقلال مالي و اقتصادي (جايگزيني تدريجي اموال و وجوهات شرعي به جاي وابستگي به اوقاف و اموال دولتي و خالصه جات ، تحول فتاواي مربوط به خمس از ʺاباحه ʺ و ʺدفن ʺ و ʺامانت ʺ، بـه ʺوجوب ʺ پرداخت به مجتهد، مجتهد اعلم و سپس مرجع تقليد، اخذ وجوه از مقلدين و تمرکز کليه وجوهات مذهبي در دست علما)، استقلال جغرافيايي (مرکزيت يافتن عتبات عاليات عراق – هم زمان با تضعيف حوزه هاي علميه ايران )، تکوين نظريه تقليد از اعلم و شکل گيري و تحکيم نهاد متمرکز مرجعيت ، تجميع اقتدار علمي و ديني (زعامت ) علمايي چون کاشف الغطاء و صاحب جواهر در دوران فتحعليشاه و شيخ انصاري در دوران ناصري، سازمان يافتن و مديريت ، در اختيار گرفتن ابزار ايدئولوژيکي به علت فضاي مذهبي جامعه ايران (ترويج زيارت و پربار شدن مناسک مذهبي)، به عنوان مهم ترين منابع و ابزارهاي قدرت نهاد دين و علماي مذهبي بودند که اقتدار ديني آنان را در اين دوره افزايش داد.
«ميرزا حسن آشتياني يکي از رهبران اعتراضات مربوط به امتياز تنباکو، در اعلاميه خود درباره اين امتياز به مسئله نقش آفريني علما در نظم جامعه به صورت غيرمستقيم اشاره کرده است و از لزوم همکاري روحانيون با شاه در ايجاد نظم سخن رانده است » (اسناد ملي ايران ، شناسه سند: ٢٩٦/٢١٥٤١).
بدين گونه ضعف هاي ساختاري حکومت قاجار که در عصر ناصري با قدرت روزافزونِ علماي مذهبي همراه بود، منجر به خلاء نقش آفريني نهاد دولت و بهره برداري علما از اين فضا و بسترسازي براي تکوينِ قدرت سياسي نهاد دين در جامعه گرديد.