Abstract:
مسئله مدیریت از ابتدا مورد توجه منابع اسلامی و اندیشمندان بوده ولی این مسئله، در غرب و بعد از رنسانس، تغیرات عمدهای را به لحاظ مبانی، اهداف و روش تجربه نمود. از جمله مسائل بنیادی مدیریت، مسئله مبانی و اهداف آن است؛ از منظر اسلام مبانی هستیشناسانه مدیریت عبارت است از نظاممندی خلقت و توحید ربوبی، مبانی انسانشناسانه آن، هدفمندی، وسعت وجودی انسان و اختیار است و از مبانی جامعهشناختی مدیریت، پیوند خاص بین افراد اجتماع است. از نظر اهداف، اغراض مدیریت دینی عبارت است از عبودیت، نظم و انسجام امور و از منظر اجتماعی، اقامه عدل و قسط است. در این میان به لحاظ مبانی و اهداف، تفاوتهای عمیقی بین نگاه دینی و غیردینی وجود دارد که در ادامه به تفصیل نظریات خواهیم پرداخت. ما در این تحقیق تلاش نمودهایم با استفاده از دادههای وحیانی به تبیین نظریه اسلام در باب مبانی و اهداف مدیریت با روش تلفیقی بپردازیم.
The problem of management has been the concern of Islamic sources and thinkers since the beginning, but this problem, in the West and after the Renaissance, experienced major changes in terms of foundations, goals and methods. Among the fundamental issues of management is the issue of its foundations and goals; From the point of view of Islam, the ontological foundations of management are the systematization of creation and monotheism of God, its anthropological foundations are purposefulness, the extent of human existence and free will, and the sociological foundations of management are the special bond between people in society. In terms of goals, the goals of religious management are obedience, order and coherence of affairs, and from a social point of view, it is to establish justice and installments. Meanwhile, in terms of foundations and goals, there are deep differences between religious and non-religious views, which we will discuss in detail in the following. In this research, we have tried to explain the theory of Islam about the foundations and goals of management by using the revelation data using a unified method.
Machine summary:
نکته قابل توجه اینکه بحث ما عام بوده و به اصل مدیریت و رهبری از نظر مبانی و اهداف بدون آنکه مقید به قید خاص شود، میپردازد به گونهای که چنین بحثی میتواند تمامی موارد ذیل را به گونهای تحت پوشش قرار دهد و صرفاً اختصاص به مدیریت سیاسی(عرصه حکومت) ندارد هرچند بیشترین بروز مدیریت در عرصه مذکور است اما با این حال شامل مدیریتهای جزئی در عرصههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، مدیریت خرد یا کلان، مدیریت بحران، مدیریت تولید و...
ج) اختیار و قدرت تصمیمگیری از جمله ویژگیهای اختصاصی و یا بارز انسان، داشتن قدرت تصمیمگیری و انتخاب است، ویژگی فوق به قدری بدیهی و روشن است که نیاز به دلیل و برهان ندارد چرا که انسان به علم حضوری مییابد که دارای اختیار است و مجبور نیست و به قول مثنوی: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} دین و شریعت نیز به این امر بدیهی توجه داشته و براساس چنین شناختی از انسان او را مکلف به انجام یا ترک کارها مینماید در قرآن آمدهاست «که هر کسی که میخواهد ایمان بیاورد و هر کسی که میخواهد کفر بورزد»(كهف: 29) پیامبر را صرفاً مُذَکِّر و نه وادارکننده، معرفی میکند(غاشیه: 22) و هیچ اکراه و جبری را در مسیر حرکت تکاملی انسان برنمیتابد(بقره: 256) و حتی کفر از روی اکراه را، کفر نمیداند(نحل: 106) یا طبق روایتی از پیامبر، گناهی که از روی اکراه و اجبار باشد، عذاب ندارد(کلینی، 1365ش: ج2، 463) به همین دلیل اعمال و اوصاف غیراختیاری انسان چه در جانب مثبت و چه در جانب منفی از نظر دین، ارزشگذاری نمیشود.