Abstract:
ابزار تعریف علم اصول یکی از رویکردهای شناخت مسئله اصولی است. به دلیل اهمیت این مسئله بیش از ده تعریف توسط اصولیین ارائه گردیده که هر کدام کوشیده تا تعریفی جامع و مانع از علم اصول ارائه دهد و در ضمن آن، مسئله اصولی نیز شناخته شود. از آنجا که این تعاریف منطقی نبوده، نزاع در آن لفظی انگاشته میشود. به طور مشخص تعاریف علم اصول سنجهای دقیق برای تشخیص مسئله اصولی نیست. لذا ضروری است که رویکرد متفاوتی نسبت به ملاک مسائل علم اصول در پیش گرفت. گذر از تعاریف علم اصول و تاکید بر ارائه ملاک، رویکردی نوین برای سنجه مسئله اصولی است. توجه به کلیت و شمولیت مسائل علم اصول در فرآیند استنباط و جهتگیری خاص در ارائه یک ضابطه واحد فراگیر برای مسئله اصولی از ویژگیهای نگرشی مکتب نائینی شمرده میشود. لذا مطالعه و تحلیل و بررسی این مکتب میتواند منجر به ارائه ملاک دقیق و ضابطهمند گردد. پژوهش حاضر از روش توصیفی تحلیلی و ابزار کتابخانهای برای گردآوری اطلاعات استفاده کرده است.
Machine summary:
برآيند ارزيابي ديدگاه هاي مطرح در مکتب اصولي محقق ناييني اين است که بر اساس عدم پيش فرض انگاري مسائل اصولي و توجه به غرض تدوين علم اصول و مبتني بر «لابشرط از حيث ماده فقهي »، مي توان رويکردي نوين به ملاک مسأله اصولي داشت و آن را چنين بيان نمود: «عناصر مشترک در استدلال فقهي که به باب فقهي اختصاص دارد.
براي نمونه «الامر ظاهر في الوجوب » که مسأله اي اصولي شناخته شده و اصو يان آن را مندرج در بحث «صيغة او مادة الامر ظاهرة في الوجوب » قرار داده اند و يکي از مهم ترين مسائل علم اصول 84 است ، در کبراي ياس قرار نمي گيرد.
اما هنگامي استدلال به آن صحيح است که نتيجه قياس اول ، صغري قرار داده شود و قضيه «هر ظاهري حجت است » به آن ضميمه گردد، نه قضيه «امر ظاهر در وجوب است » که در اين صورت بر خلاف مباني مرحوم ميرزا (قمي ، ١٢٩٩، ج ٢، ص ١٧٥) و همه اصوليان خواهد بود که معتقد است که بحث اوامر و نواهي از مسائل اصولي است .
ايشان در جزء اول کتاب فوائد چنين قائل شده که مسأله «ظهور امر در وجوب و نهي در حرمت » از مسائل علم اصول است ؛ اما با توجه به توضيحاتي که ارائه گرديد مبني بر کبراي قياس در فرآيند استنباط ، چنين مسأله اي خارج ملاک ارائه شده ميرزاي ناييني است .