Abstract:
ولایت فقیه با قید «مطلقه» سازوکاری برای اجرای قانون الهی میباشد. اطلاق در ولایت مطلقه به معنای اطلاق از قیود دین و احکام اسلام نیست تا ولی فقیه طبق خواستهها و تمایلات، حکم حکومتی صادر نماید بلکه احکام حکومتی، مطابق قواعد و ضابطههایی است که در فقه کلان سامان یافته و فقیه با استفاده از قواعد کلی فقه و فقاهت دینی آن را صادر میکند؛ اطلاق در ولایت مطلقۀ فقیه نه تنها تصلّب و استبداد نیست، بلکه انعطافی است که با حفظ اصول و ارزشهای دینی برای مصالح عمومی جامعۀ مسلمین انجام میگیرد و نظارت مجلس خبرگان و فقهای عادل را به همراه دارد: ازاینروی ولایت مطلقۀ فقیه و احکام حکومتی آن، نه تنها زمینهساز یا عامل سکولاریسم و عرفیگرایی در جامعه نیست بلکه وجود آن برای جلوگیری از این کژراهههاست و حرکت جامعه در مجرای ولایت مطلقه مانع افتادن در دام سکولاریسم است.
Machine summary:
ولی فقیه با صدور احکام حکومتی و ولایت مطلقهای که دارد مأمور اجرای قانون الهی بوده و حکمی را تشریع نمیکند، چنانکه امام خمینی& تصریح میکنند که والی «اجرا کنندۀ احکام شریعت و اقامه کنندۀ حدود الهی است» البته ولایت او تشریعی و مربوط به امور تشریعی است لکن ولایت بر تشریع و قانونگذاری را ندارد؛ توضیح آنکه «ولایت بر تشریع و قانونگذاری، منحصر به ذات اقدس اله است، قرآن کریم در اینباره فرموده است: {إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ} (یوسف: 67) ولایت تشریعی یعنی نوعی سرپرستی که نه ولایت تکوینی است و نه ولایت بر تشریع و قانون بلکه ولایتی است در محدوده تشریع و تابع قانون الهی» (جوادیآملی، 1378، ص124) بنابراین حاکم اسلامی (ولی فقیه) مأمور اجرای قانون الهی میباشد چنانکه خدای متعال خطاب به پیامبر میفرماید: {لِتَحْکمَ بَینَ النَّاسِ بِمَا أَرَاک اللّهُ} (نساء: 105) تو مبعوث شدهای تا در بین مردم حکومت کنی ولی نه به میل خود بلکه به آنچه خداوند از طریق وحی به تو نشان داده است، پس معلوم است که ولیفقیه، ولایت مطلقهاش در اجرای قوانین الهی است، نه اینکه بتواند قوانین اسلام را تغییر دهد، بنابراین در ولایت مطلقه «مطلق به این معنا نیست که هرگونه میل داشت احکام اسلام را اجرا کند، بلکه اجرای احکام اسلامی نیز باید توسط راهکارهایی که خود شرع مقدس و عقل ناب و خالص بیان نمودهاند، صورت گیرد» (جوادیآملی، 1378، ص251) چون شخص فقیه، تابع شخصیت دینی خویش میباشد و چنین انسانی، امین مکتب و متولی اجرای دین است و خود او نه تنها همراه مردم بلکه پیشاپیش آنان موظف به اجرای فرامین فردی و اجتماعی دین میباشد، فقیه لایُسئل عمّا یفعل نیست که هر کاری بخواهد بکند و مورد سئوال قرار نگیرد او نیز یکی از مکلفین است (جوادیآملی، 1378، ص257).