Abstract:
از رویدادهای تلخ و مصیبتبار تاریخ معاصر ایران، فتنه باب و برآمدن بهائیت از دل آن بود که با ادعای بابیت فردی به نام علیمحمد باب شیرازی شروع گردید. او پس از حضوری کوتاه در کلاس درس سیدکاظم رشتی خود را جانشین او و از پیروان مسلک شیخاحمد احسایی معرفی کرد. علیمحمد باب ادعای خود را از بابیت امام دوازدهم عجّل الله تعالی فرجه الشّریف، شروع و سرانجام خود را امام دوازدهم موعود اسلام و ادیان نامید. این ادعا آثار زیانبار سیاسی و اجتماعی برای ایران آن روز در پی داشت و آشوبها و شورشهای زیادی را در مناطق مختلف (شیراز، مازندران، زنجان، آذربایجان، خراسان و...) به وجود آورد.
گسترش این ادعا در بخشهای مختلف ایران و حمایت کشورهای استعمارگر (روسیه، انگلیس و...) باعث شکلگیری جریان تازهای بنام بهائیت گردید که تاکنون حیات خود را ادامه داده و تشکیلاتی بهعنوان بیتالعدل در سرزمینهای اشغالی تاسیس کرده است؛ آنها چنین وانمود میکنند که بهائیت دینی جدید است که فسخ کننده همه ادیان از جمله دین اسلام میباشد؛ تفسیرهای ناروا و سطحی از آموزههای دین توسط برخی افراد، نابسامانیهای اقتصادی و ضعف فرهنگی جامعه آن روز؛ حکومت پادشاهی و مستبدانه قاجاریه و حذف کارگزاران توانمند از جمله عوامل درونی بودند که در کنار عوامل بیرونی چون دخالت و حمایت کشورهای استعماری روس و انگلیس، باعث ایجاد و رشد جریان بهائیت گردید.
Machine summary:
) باعث شکلگیری جریان تازهای بنام بهائیت گردید که تاکنون حیات خود را ادامه داده و تشکیلاتی بهعنوان بیتالعدل در سرزمینهای اشغالی تاسیس کرده است؛ آنها چنین وانمود میکنند که بهائیت دینی جدید است که فسخ کننده همه ادیان از جمله دین اسلام میباشد؛ تفسیرهای ناروا و سطحی از آموزههای دین توسط برخی افراد، نابسامانیهای اقتصادی و ضعف فرهنگی جامعه آن روز؛ حکومت پادشاهی و مستبدانه قاجاریه و حذف کارگزاران توانمند از جمله عوامل درونی بودند که در کنار عوامل بیرونی چون دخالت و حمایت کشورهای استعماری روس و انگلیس، باعث ایجاد و رشد جریان بهائیت گردید.
مکتب شیخیه که اساس و کانون شکلدهنده بهائیت است با سازوکارهایی در صدد پیوند با بنیانهای اصیل بوده و با طرح گفتمانهای جدید، نونما و پوپولیستی، درصدد نفوذ و قبولاندن ایدههای ساختگی و التقاطی خود بود اما با مقاومت لایهیهای استوار مدافع مذهب مواجه و مطرود واقع گردید؛ نگاه مؤسسین شیخیه به امامت و مهدویت، برداشت و قرائتی اخباریگرایانه بود که شکلگیری و صدور افکار و اندیشههای نامتعادل را در پی داشت؛ شیخ احمد احسایی و سیدکاظم رشتی رهبران مؤسس شیخیه بودند که فردی چون علیمحمد، مدّعی بابیت در مکتب آنها (1266 ـ 1235) (محمد تقی خان سپهر، 1377، ج2، ص828؛ تنکابنی، 1368، ص59 ـ 60) تربیت یافته[1] و سیدکاظم رشتی ظهور او را همواره به پیروان و نزدیکان خود وعده داده است (کسروی، 1344، ص15 ـ 19).
عامل بیرونی دخیل در تاسیس بهائیت، در موارد مختلفی، نقش خود را بهطور غیرمستقیم ایفا میکرد، آنها عوامل نفوذی خود را که غالباً وابستگان سیاسی و اتباع کشورهای روس، انگلیس، عثمانی و دیگر کشورها بودند، در مراکز مهم و حساس سیاسی و تصمیمگیری بهکار میگرفتند تا غیرمستقیم و بدون نام و نشان شکلگیری بهائیت را مورد حمایت قرار دهند، شخصیتهایی چون اعتماد الدوله، حاکم اصفهان که گرجی تازه مسلمان شده و وابسته دولت روس بوده از این نمونه است (اعتضاد السلطنه ، همان، ص95 ـ 94).